اما جایگه زن در اسلام: مطمئنا ارزشی که اسلام برای زن مقرر داشته جزیی غیر قابل تجزیه از همان ارزشی است که برای کلیه انسانها مقرر و علنی ساخته است. قرآن میفرماید:" وَ لَقَد کَرَّمنَا بَنی آدَمَ"ما فرزندان آدم را گرامی داشتهایم.[ اسرا/ 70]
بدیهی است زن و مرد هر دو از جمله فرزندان آدم هستند. سپس اسلام همین کرامت را که مبتنی بر پایهی انسانیت محض است به طور یکسان زن و مرد را در بر دارد و با سنگر تقوا و کردار نیک حفظ و مصون داشته است. در سوره حجرات آیه 13 میفرماید: ای مردم هر آیینه ما شما را از زن و مردی آفریدیم و شما را به صورت قبیلهها و ملتها در آوردیم تا یکدیگر را بشناسید. همانا گرامیترین شما نزد خداوند کسی است که پرهیزگارترین شماهاست. بدین ترتیب با دلالت صریح این دو آیه ثابت گردیده که انسان اعم از زن و مرد در کتاب خداوند محترم و گرامی است بدون آنکه وصف زن بودن یا مرد بودن در این تکریم الهی تاثیرگذار باشد. در سوره آل عمران آیه 159 میفرماید:" من عمل هیچ صاحب عملی را که خواه مرد باشد یا زن، تباه نخواهم ساخت. برخی شما از برخی دیگرند." این ایجاب میکند که پادششان یکسان است. همچنین در حدیثی که نسائی و دیگران روایت کردهاند آمده که پیامبر( صل الله علیه و سلم) در نامهی عمروبن خرم نگاشت" که مرد در مقابل زن قصاص میشود" و در حدیثی دیگر آمده" خون مسلمان برابر است." در سورهی توبه آیه 71 میفرماید:" مردان با ایمان سرپرستان یکدیگرند، امر به معروف میکنند و نهی از منکر میکنند." از مضامین این آیه در مییابیم که زنان در دعوت و تبلیغ اسلام با مردان همراهی و مشارکت دارند، زیرا زنان نیز همانند مردان انسانهایی هستند که آیین اسلام را گردن نهادهاند و به آن ایمان آوردهاند و با پیشوایان اسلام بر سر آن بیعت کردهاند. در عصر پیامبر( صل الله علیه و سلم) زن از جایگاه ویژهای برخوردار بود و دوشادوش مردان به ایفای نقش خویش میپرداخت زنان صدر اسلام به بهترین نحو برای همسران خود یار و مددکار بودند و در میدانهای نبرد بهترین نقش را ایفا نمودند آنها برای اعلای کلمه الله و تبلیغ اسلام نیز از هیچ تلاشی دریغ نورزیدند.
انسان اگر به اطرافش بنگرد میبیند که بنیان اصلی اجتماع را زنان تشکیل میدهند و جایگاه زن در اسلام رفیع و بلند است. و حتی خداون سورهای به اسم زنان( نساء) نام گذارده است. زن بنیان اصلی خانواده است، زن اگر درست شود جامعه اصلاح و به سوی فلاح پیش میرود و مردان بزرگ از دامن همین زنان پرورش یافتهاند.
به قول امام حسن البنا که میفرماید: زن نیمی از ملت است، نیمی که در زندگی ملت بیشترین تاثیر را بجای میگذارد زیرا زن نخستین مدرسهای است که نسلها را میسازد و شرایط را فراهم میکند و با همان دیدگاهی که نا در باره مسایل گوناگون به فرزندش میدهد سرنوشت ملتها راموضعگیری امت رقم زده میشود افزون بر اینها نخستین تاثیر گذار در زندگی جوانان و مردان نیز است.
اساس ارتباط میان زن و مرد در اسلام بر مبنای مساوات کامل در آفرینش و وحدت خلقت قرار گرفته. خداوند در سوره نساء آیه 1 میفرماید:" ای مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را نیز از او پدید آورد و از آن دو مردان و زنان بسیاری را پراکنده نمود پروا کنید." و پیامبر( صل الله علیه و سلم) میفرماید:" زنان همسان و هم ردیف مردانند."
خداوند سبحان در هستی اختلاف و تنوع گذاشته تا باعث تکامل اشیاء و موجودات با همدیگر شود. از سنتهای الهی در کیهان هستی و زندگی است که هیچ موجودی را بی نیاز از سایرین نیافریده و جفت بودن را یک قانون فراگیر قرار داده است:" از هر چیز یک جفت آفریدیم تا شاید پند گیرید" هر چیز با ضد و مقابلش معنا پیدا میکند. خوشحالی با اندوه فهمیده میشود ارزش زندگی با مرگ مفهوم میگیرد و هر جنس با دیگری ارجمند شده و او به سعادت میرسد. جفت بودن یک قاعدهی کلی است. پاک است" کسی که تمام جفتها را از آنچه زمین میرویاند و نیز از خودشان و از آنچه نمیدانند آفریده است." با جفت بودن ارزش و راز هرچیز بهتر فهمیده میشود چون جفتها به تنهایی قابل استفاده نیستند اگر همیشه شب یا روز باشد زندگی به بن بست میرسد. خداوند مرد وزن را نیز در راستای تکامل همدیگر آفریده قرآن به تعابیر گوناگون بر مفهوم تکامل زوجین اصرار ورزیده میفرماید:" آنان پوشش شمایند و شما پوشش آنانید"[ سوره بقره آیه 187]
خداوند در سوره الاحقاف آیه 15 میفرماید:" به انسان سفارش کردیم با پدر و مادر خود به نیکی رفتار کند.مادرش همراه با تحمل رنج به او باردار شده و با تحمل سختی او را به دنیا آورده و باردار شدن مادر و از شیر گرفته شدن او سی ماه طول کشیده است."
در مورد مسولیت اکرام و احترام مادران سه وجه بر پدران برتری دارند زیرا امام بخاری و مسلم از ابوهریره روایت میکنند که مردی به پیامبر( صل الله علیه و سلم) گفت چه کسی بیشتر بر من حق دارد که با او به خوبی رفتار نمایم؟ سه بار این سوال را تکرار کرد هر بار در جوابش میگفت مادرت بعد از آن گفت پدرت. خداوند در سوره نساء آیه 19 میفرماید:" با زنانتان به شایستگی رفتار کنید." پیامبر( صل الله علیه و سلم) میفرماید:" بهترین شما کسی است که با خانواده خویش به بهترین روش رفتار کند و من از همهی شما به خانوادهام بهتر معاشرت میکنم." در سوره تحریم آیه 6 آمده:" ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و خانوادههایتان را از آتش مصون نمایید." در سوره طه آیه 132 آمده:" خانواده خویش را به نماز خواندن فرمان بده". خانواده آغازین مدرسه ایست که انسان در آن مفهوم زندگی را میآموزد و بر واقعیتها چشم میگشاید. خانواده تمرین میدهد، جهت دهی میکند فرد را میسازد و فداکاریهای بسیار تقدیم میکند تا فرد بتواند به روش درستی به زندگی آزادانه خویش ادامه دهد. ما ناگهانی ساخته نشدهایم. پیش از هرچیز خانواده یک ضرورت روانی است که از آغاز تولد به فرد محبت، آرامش، نرمی، اعتماد، مودت و رحمت میآموزد." از نشانههای اوست که از جنس خودتان برایتان همسر آفریده تا در کنارش آرامش گیرید و میان شما مودت و رحمت قرار داد. به یقین در این نشانه هایی است برای اهل تفکر"[ سوره روم/2] این آرامش و مودت و رحمت بزرگترین هدف در تشکیل خانواده است، چه برای زوجین، فرزندان یا خویشان.
مادری نقش مقدسی برای زن است که اگر به خوبی انجام گیرد سلامت جسمی، روانی و اخلاقی نسلها را تضمین میکند و تولید مثل هم نقشی پاک است که پیش و بیش از مرد باعث سعادت زن میشود.
برای پرورش سالم کودک داشتن مادر و پدر ضروریست و باید هریک نقش دیگری را در خانواده کامل کند. خانواده اسلامی بر عکس خانوادههای فمنیستی نمیتواند با نبودن یکی از این دو رکن تشکیل شود مگر آنگاه که بر اثر ضرورتهایی بسان مرگ، اسارت و... یکی از والدین غایب باشد.
پدر در اسلام مانند پدر در غرب نیست که همه چیز در اختیار او بوده و مستبدانه عمل کند. خانواده باید با مشورت اداره شود" وَ اَمرُهُم شُورَا بَینَهُم( آیه 38 سوره شورا) و کارشان بر پایه مشورت و رایزنی است.
پدر نمیتواند بر اساس هوس خود آینده فرزندان را تعیین کند در مثال حق ندارد پسر یا دخترش را در ازدواج مجبور کند در حدیث آمده:" فردی به نام جزام دخترش را به زور شوهر داد خنساء نزد پیامبر( صل الله علیه و سلم) شکایت کرد ایشان آن ازدواج را فسخ کردند" همان گونه که پدر و مادر از حقوقی برخوردارند پیش از آن تکالیفی بر عهده دارند که این وظایف در واقع حق کودک است و پیش از ازدواج و تشکیل خانواده آغاز میشود مرد از نظر شرعی موظف است همسری پاک ومومن برای فرزندانش برگزیند که بتواند به نحو احسن به وظیفهی مادریش عمل کند، زنی انتخاب کند که از خانواده پاک و نیکو باشد تا داییها اخلاق کودکانش را فاسد نکنند. زن نیز باید در انتخاب شریک زندگی و پدر بچههایش بسیار دقیق باشد.
محدودیت در آزادی: اگر انسان بپندارد در جایی آزادی کامل وجود دارد به خطا رفته، زیرا موارد بسیاری از قبیل خرد، ادیان، قوانین و مقررات، جامعه و اطرافیان، آزادیهای انسان را محدود میکنند. حتی اگر کسی در جنگل به تنهایی بزید باز هم طبیعت، حیوانات، حشرات و... آزادیها یا بسیاری از خواسته را مهار و محدود میکنند. پس آزادی امری نسبی بوده و فرد بوسیله جمع محدود میشود. در اسلام آزادی ما و حقوق جامعه بر خواستههای فردی اولویت دارد. این مخصوص اسلام نیست بلکه همه ادیان، قوانین و فرهنگها با اختلافاتی که در در جزییات و احکام دارند به این اصل پایبندند. گسترهی آزادی در اسلام بسیار است و هیچ چیز جز حقوق دیگران آن را مقید نمیکند. یا وقتی محدود میشود که به انجام زشتیها و فحشاء منجر گردد. با ارزشترین چیز در اسلام، ایمان بوده و آزادی برای همگان تضمین شده است خداوند در سوره کهف آیه 29 میفرماید:" بگو حق از جانب خدای شماست، لذا هرکه میخواهد ایمان بیاورد و هرکه میخواهد کفر ورزد"، یا در سوره بقره آیه 256 میفرماید:" اجباری در دینداری نیست، راه و بیراهه مشخص شده است" اسلام به زن به قدر کافی آزادی داده است او را از سیطره ناحق دیگران رهانیده و در ایمان، دین و عقیده آزادی بخشیده است. زن به تبعیت از شوهر دینش را تغییر نمیدهد، مرد مسلمان حق ندارد زن غیر مسلمان را به پذیرش اسلام در تنگنا قرار داده یا به سبب عقیدهاش یا حتی انجام مراسم دینی به او توهین کند، زن مسلمان نیز میتواند از شوهر کافرش پیروی نکند زن میتواند هر طور دوست دارد در خانهاش لباس بپوشد و خود را برای شوهرش بیاراید چون به دیگران آسیب نرساند و در جامعه فساد نمیانگیزد. ولی همه میدانند که برهنگی، آراستگی، جلوهگری و ناز و کرشمهی زن مرد را تحریک کرده و به پرتگاه فساد میاندازد، زیرا مردان اغلب در تسلط بر شهوتشان ناتوانند.
قیومت: خیلی کسان برداشت بدی از آیه الرجال قوامون علی النسان-نساء آیه 24 دارند که مردان بر زنان برتری دارند یا حق سرپرستی دارند. منظور از این قیومت در اسلام اداره امور منزل است. قیومت مسولیت و تکلیف است نه تشریف و تعظیم و امتیاز. قرآن زن را هم صحبت مرد دانسته نه کنیزک و خدمتکارش" وَ صَاحِبَتِهِ وَ اَخِیهِ"[ معارج/12] یعنی همسر و برادرش. مرد در منزل قانونگذار نیست بلکه مجری قوانین شریعتی است که از مرد یا زن جانبداری نمیکند. امور خانواده همه به روشنی در شریعت مشخص گردیده است.
خداوند تمام هزینه زندگی و مهریه و نفقه را بر عهدهی مرد گذاشته پس اعطای حق سرپرستی و قیومت و یا حق مراقبت در خانه به مرد که مکلف به پرداخت مهریه و تامین هزینه زندگی و حمایت کامل است کاملا برابر عدالت و انصاف است چون معقول نیست کسی که مکاف به پرداخت هزینهی پروژهای باشد ولی حق مراقبت و سرپرستی آن را نداشته باشد. علمای قانون گذار میگویند هرکه هزینه کند حق اشراف و مراقبت دارد.
خانم" مارابل مرگان" در کتاب« زن کامل» لزوم ضرورت این قیومت مرد درندگی زناشویی اینگونه بیان میکند:" مرد هرچند از لحاظ وضعیت یکسان هستند اما از حیث وظیفه و کارکرد با یکدیگر تفاوت دارند خداوند مقرر داشت که مرد رییس خانواده و زنش معاون و نایب او باشد هر سازمانی یک رییس دارد، واحد خانواده نیز از این مستثنی نیست. هیچ راهی وجود ندارد که شما این ترتیب را تغییر دهید. بعضی مواقع خانوادهها تلاش کردهاند که این ترتیب را معکوس کنند و زن را به عنوان رئیس خانواده انتخاب کردهاند. زمانی که این نظام جدید برپا میگیرد و قوام مییابد نظام خانواده وارونه میگردد.
مثال: اینک ببینیم کدامیک از زوجین میتواند در کلیه احوال و اوضاع از عهدهی وظایف دسته اول برآید در این تردید نیست که هرگاه افراد یک خانواده در شبی تاریک احساس کردند که دزدی دارد از بالای دیوار خانهاشان وارد میشود یا در را میشکند در این صورت تنها مرد خانواده میشتابد تا با این خطر بزرگ رویارویی کند ولی زن خانواده در گوشهای تاریک و امن از خانه، خود را پنهان خواهد کرد و باز هم حال چنین است اگر حادثهای بد در خانه را بکوبد یا دشمن انتقام جویی به آن حملهور شو. البته گاهی نیز خلاف این است و قاعده طبیعی پیش میآید( یعنی زن با غیرت و مرد ترسو) اما مورد کم اتفاق و مخالف با قاعده کلی فاقد تاثیر است."
بسیاری از فقهای بزرگ از جمله امام مالک و شافعی گفتهاند: هرگاه مرد از تامین هزینهی زندگی همسرش عاجز گردید دیگر قوام وسرپرست نیست. و یا حتی خانمی که از همسرش در مدیریت تواناتر است با رضایت طرفین میتواند مدیر خانواده باشد و نیز با نبودن مرد به خاطر مرگ یا غیره زن میتواند خانواده را اداره کند. برخی میگویند چرا هر یک زن و مرد حق قیومت نداشته باشند بله چون دو پادشاه در اقلیمی نمیگنجند. هر ادارهای که دو مدیر داشته باشند، فروپاشیده میشود و نمیتواند به زندگی ادامه دهد.
چند همسری مردان: چند همسری مردان اختیاری است نه واجب است و نه مستحب، حتی برای کسی که یک همسر مناسب دارد و به همسر دوم نیاز شدید ندارد مکروه است. زیرا خود را به پرتگاه حرام و ستمگری میافکند. پیامبر( صل الله علیه و سلم) میفرماید:" اگر کسی که دو زن دارد به یکی از آنان تمایل بیشتری دارد، روز قیامت نیمی از بدنش کج است لذا برای هر کس که مطمئن نیست بتواند بین دو همسرش عدالت را رعایت کند ازدواج دوم ناروا و حرام است. به دلیل آیه 3 سوره نساء" اگر ترسیدید که عدالت را برقرار نکنید پس با یک زن ازدواج کنید." گاهی چند همسری بسیار پسندیده است بسان ازدواج با بیوه زنی بیسرپرست که چند کودک یتیم دارد و حتی دلایل منطقی بسیاری است که عقلانی بودن ازدواج دارد همانند مبتلا بودن زن به نازایی، بیماریهای مزمن، فلج، بیماریهای روانی و رفتار، میل جنسی، سوختگی شدید، در عین حال باید حقوق هر دو رعایت شود.
میراث: کسی که میخواهد قوانین عادلانهی میراث را به درستی بداند باید کلیات نظام اقتصادی و اجتماعی اسلام آگاهی داشته باشد و تمام جوانبش را در نظر بگیرد، زیرا نگریستن به قوانین میراث جدا از این کلیات، و مقایسه نکردن میان حقوق و تکالیف زن، برداشت و گمانهای نادرست منجر گردد. افزون بر این نداشتن سهام زن در حالات گوناگون و این پندار که همواره به عنوان یک قانون کلی و اساسی سهم زن نصف است، خود یکی از عوامل پی نبردن به حکمتهای قوانین شرعی است. مثلا آنچه زن گاهی در میراث از دست میدهد کمتر از آن چیزی است که در جاهای دیگر مییابد. به عنوان مثال در مهریه، فرض کنیم مردی مرده از خود یک دختر و یک پسر به جای گذاشته، دحتر 50 سهم میگیرد و پسر 100 سهم میگیرد همین دختر پس ازدواج معادل 25 سهم یا حتی بیشتر از شوهرش مهریه میگیرد، در حالی که پسر پس از ازدواج معادل 25 سهم مهریه میدهد پس دختر و پسر با هم برابر میشوند. حتی مرد همین مقدار را را هم برای خود، همسر و فرزندانش خرج میکند، اما زن میتواند آن را برای خود پسانداز کند و هیچ وظیفهای برای خرج کردنش ندارد. هزینه زن در طول زنگی بر عهدهی شوهر است و حتی پسر مجبور است گاهی مخارج خویشاوندان و نزدیکان را نیز بپردازد.
بنابراین باید همگی بدانید که خداوند زن و مرد را آفریده است و از حیث فطرت وسرشت در ترکیب هر یک از آن دو چیزی آفریده که او را به انجام وظایف زندگیش قادر میسازد.پس به هریک قدرت انجام چیزی داده شده که برای آن آفریده شده و هریک متوجه هدف معینی است که از جانب خداوند برایش تعیین گردیده است. پس تلاش برای عدول از آن وظایف چیزی جز گمراهی و عبث نیست. تفاوت استعداد و امکانات بین این دو جنس، ناشی از تفاوت فطری و تکوینی و ذاتی آنهاست. این اختلاف طبیعی هر چه باشد، امتیازی برای مرد و نقصی برای زن به حساب نمیآید، بلکه این تفاوت، حلقههایی هستند که همدیگر را تکمیل میکنند و با این تفاوتها همدیگر را تکامل میبخشند. پس ضعف عاطفی و جسمانی زن کم ارزشتر از قوت مرد نیست و هردو ارزش و ضرورت یکسان دارند. زیرا قوت و قدرت مرد زمانی ثمرهی خود را دارد که ضعف زن در کنارش باشد. این مساله بسیار شبیه به چیزی است که گاندی گفته است« زن و مرد مانند دو تیغهی قیچی هستند، که یکی با دیگری فرق دارد و هر یک دیگری را کمال میبخشد» آیا میتوانیم با یک بال پرواز کنیم، با یک شش تنفس کنیم و نیمی از تواناییها، اختراعات، خردها و سرمایههای بشری چشم بپوشیم، ما با دنیایی رقابت و مبارزه میکنیم که هیچ توانی را هدر نمیدهد هیچ لحظهای را تلف نمیکند و از هیچ فرصتی غفلت نمیورزد آیا میتوانیم با این وضعیت به فردا و آیندهای درخشان و حتی رهبری و سروری جهان او امیدوار باشیم و فرهنگ خود رابرتر بدانیم! امروز زبان میگویند زن با دست راستش گهواره را تکان میدهد و دست چپش دنیا را. زن امروزه مؤسسههای بزرگ را اداره میکند و در پی تحولات مهمی در دنیاست. اما ما میخواهیم زن همواره و با استعداد، حالات و تحصیلاتی خانهدار باشد، تا به مرور به علت خستگی، افسردگی و یک نواختی به مرغ کرک و خانگی تبدیل گردد. عزیزانم تا زمانی که خانواده سامان نیابد نسل سامان نمییابد و خانواده وقتی فرهنگ ساز، تمدن زا، استوار و توسعه گرا میگردد که زن پاک، فهمیده، آزادمنش و تلاشگر باشد، زنی که سرخورده، خسته، افسرده و یا ناز پرورده است تنها به مو و چهرهاش اهمیت میدهد و به خشونت، سیه روزی، نادانی و بیسوادی رضایت میدهد، نمیتواند نسلی جز به سان خود پرورش بدهد. کسی نمیتواند آزاد باشد مگر هنگامی که در آغوش زنی آزاده، تلاشگر و مثبت اندیش و مادر که نقش فرهنگ و رسالت زندگیاش را به نیکی دریافته است، شیر خورده و پرورش یافته باشد. چون زن بدون شک نافذترین و اولین مربی برای هر شخص و هر جامعهای است. زن باید نقش مهمی در فرهنگ داشته باشد، امروزه به جنبشی زنانه و اسلامی نیازمندیم که با نگرشها و خاستگاههای دینی از زن دفاع کند. در بیداری سازی زن مسلمان سهیم باشد، دغدغهها و ظرفیت هایش را بازسازد دونقش نخستین زن دعوتگر اسلامی( خدیجه) و اولین زن شهید اسلام( سمیه) و نخستین زن را از دار هجرت پیامبر( اسماء) را دوباره ایفا کند، باید زن امروز همان( نسیبه) باشد که پس از گریختن افراد بسیاری شمشیر کشید و از پیامبر دفاع کند تا در کالبدش دوازده اثر زخم یافتند. بسان خنساء مادر چهار شهید باشد، چون ام حرام بنت ملحان باشد که از پیامبر( صل الله علیه و سلم) خواست که به جنگ دریایی برود. زن باید مثل بلقیس باشد که به نیکی امور دنیوی مردمش را رهبر بود و در هدایت پیشوایشان گردید و...
جنبشی میخواهیم که هزاران زن فقیه، مجاهد، پزشک، شاعر، توصیه کننده به خوبی و بازدارنده از بدی پرورش دهد. بسان زنانی که در عصر پیامبر( صل الله علیه و سلم) و خلفای راشدین در جامعه فراوان به چشم میآمدند. به جنبش زنانهای نیازمندیم تا با فمنیسم که میخواه سرشت زن را خدشه داز کند، از او عدالت را بگیرد روبرو گردد.
منابع
1-فمنیسم جنبشهای آزادی بخش زنان: تالیف: دکتر مثنی امین الکردستانی
2-فقه خانواده در جهان معاصر تالیف: دکتر وهبه زحیلی
3-زن در میان شفافیت شریعت العی و تیرگی فرهنگ غرب تالیف: دکتر محمد سعید رمضان بوطی
4-زن دراندیشهی اسلامی تالیف: جمال محمد فقی رسول
نظرات
بدوننام
20 آذر 1395 - 02:38با تشکر از خانم ابراهیمی؛ خیلی سازندە بود؛ براستی زنان متدین و آزاده خیلی بیشتر از نصف جامعهاند وقطعا بسیاری از مشکلات انسانی و معضلات اجتماعی بهبود نمی یابد مگر با ایفای نقش چنین زنانی در عرصه خانواده و دعوت... .